İLXAN
<$Sunday, August 24, 2003div>

"اسماعيل خان صولت الدوله" و "خديجه بي بى قشقايى"

سؤزوموز

بزرگترين طائفه و يا دقيقتر اتحاديه طوائف تركهاى آذرى در ايران حتى جهان٫ اتحاديه طوائف تركى قشقائى است كه امروزه از قضا در خارج از سرزمين آذربايجان موطن گزيده است. بدنبال سياست تراشيدن و تشديد هويتهاى قبيله اى و جغرافيائى كاذب بين زيرگروههاى عمده ترين مليت ايران يعنى تركهاى آذرى٫ حتى ايجاد بحران هويت و افتراق و جدايى بين آنها -و البته به سبب غفلت و لاقيدى نخبگان ترك ايرانى- متاسفانه امروزه در ايران مىتوان از نوعى دورى و عدم ارتباط بايسته ميان زيرگروههاى پراكنده مليت ترك در كشور سخن بميان آورد. به عنوان مثالى كوچك٫ در حاليكه در آذربايجان از خادمان و مشاهير آذربايجانى تقدير به عمل مىآيد در اين خطه از بزرگداشت ديگر مشاهير معاصر خلق ترك (آذرى) ساكن در جنوب ايران و يا شمال خراسان اثرى نيست و بالعكس. حال آنكه همه زيرگروههاى خلق ترك (آذرى) در ايران به يك اندازه ترك و همه به يك شكل منسوب به يك مليت اند. "ستارخان" براى خلق ترك و تاريخ سياسى ترك همان منزلتى را دارد كه "صولت الدوله قشقايى" و يا "جوجوخان خراسانى". "اقبال آذر قزوينى" در فرهنگ موسيقى خلق ترك ايران همان قدرى را دارد كه "حاج قربان سليمانى نيشابورى" و يا "فرود گرگين قشقايى". "محزون قشقايى" براى ما همان است كه "حسن اوغلوى اسفراينى" ويا "شاه اسماعيل ختايى".

اتحاديه طوايف قشقايى٫ يكى از عمده ترين گروههاى تشكيل دهنده توده تركهاى آذرى٫ در تاريخ اين ملت از اهميت ويژه اى برخوردار است. نام "صولت الدوله قشقايى" نيز كه قيام تركان جنوب در سالهاى 1917-1918 و سپس سالهاى 1928-1932 را رهبرى نموده و بعدها توسط رضاخان به قتل رسيده است٫ همچنين خانم "خديجه بيبى قشقايى" در تاريخ تركهاى آذرى به عنوان قهرمانان استقلال ثبت گرديده است. "صولت الدوله" و "خديجه بيبى" از معدود روساى مقتدر ايلات ترك ايران و از سياستمدران روشن انديش تركهاى آذرى در آغاز قرن بوده اند. جا دارد كه ياد اين قهرمانان ملى تركهاى ايران در رده "ستارخان" و "كلنل پسيان" و ديگران بويژه در آذربايجان گرامى داشته شود.

بياد ايلخانانمان: "اسماعيل خان صولت الدوله" و "خديجه بيبى قشقايى"

در سالهاى واپسين جنگ جهانى اول كه جنوب ايران توسط نيروى پليس جنوب انگلستان (س.پ.ر.) اشغال گرديد اين خطه صحنه قيام تركان آذرى به رهبرى "صولت الدوله قشقايى" بر عليه پليس اشغال انگليس تبديل شد. در مركز نيز "احمد شاه قاجار" آخرين شاه ترك ايران پرچم مبارزه ضد استعمارى را بر دوش گرفته بود و خراسان و آذربايجان نيز به مراكز حركات دمكراتيك٫ ضد امپرياليستى و تجددطلبانه تركهاى اين مناطق به رهبرى "محمدتقىخان پسيان" و " محمد خيابانى" مبدل گشته بود. و اما در جنوب ايران اتحاديه طوائف تركى قشقايى هميشه بر ضد سياست استعمارى انگليسها و بعدها عامل دست نشانده اش رضاخان بوده اند. (حبل المتين در شماره 38-39 سال 1308 چنين مينويسد: اگر همه عيبها را قشقاييها داشته باشند٫ تاكنون سرشكستگى اجنبى پرستى را كه غالبا بختيارى ها دارند آنها نداشته اند). پس از آنكه در سالهاى 1917-1918 و در واكنش به اشغال٫ طوائف ساكن در جنوب ايران به رهبرى اتحاديه طوائف قشقايى يكى از بزرگترين مبارزات ضد استعمارى در تاريخ ايران را آغاز نمودند جنوب كشور صحنه برخوردهاى سهمگين و رويارويى خونين ميان نيروهاى نظامى بريتانيا و عشاير قشقايى گرديد. (البته يورش بريتانيا به تركهاى ايران در سطح كشور با به سر كار آورده شدن حكومت غيرمردمى و ترك ستيز پهلوى گسترش يافته است. اين حكومت خودكامه نژادپرست نيز كه در صدد ريشه كن كردن كانونهاى مقاومت محتمل بود اولين هجوم خود به ايلات ترك را٫ در سال 1302 بر عليه شاهسونهاى آذربايجان آغاز كرده است). در يك سو افراد تشكيلات پليس جنوب انگليس و بخشى از قواى مستقر بين النهرين بريتانيا و در سوى ديگر ايلات ترك قشقايى و طوائف متفق به مصاف يكديگر برخاستند.

صولت الدوله ايلخان اتحاديه طوائف تركى قشقايى كه خود را وفادار به شاه ترك ايران احمدشاه قاجار ميدانست٫ با التيماتومى به نيروهاى انگليس از اين دولت خواستار خارج كردن نيروهاى اشغال از جنوب ايران شده و پس از رد اين خواستش به دولت بريتانيا اعلان جنگ نمود و قيام ايلات جنوب آغاز گرديد. هرچند پس از هجوم نيروهاى قشقايى به واحدهاى مسلح س.پ.ر و پس از وارد آوردن تلفات بسيار بر آنان تركان جنوب موفق به حركت به سوى شهر شيراز و به فتح فيروزآباد شدند با اينهمه اين قيام به سبب بكار بردن سلاحهاى مدرن از سوى نيروهاى انگليسى به شكلى خونين سركوب گرديد. بار عمده و تلفات و ضايعات حاصل از ين نبردها بر دوش اتحاديه طوائف تركى قشقايى كه از حيث قدرت نظامى و انسجام سياسى در سطح بالاترى قرار داشت و از حركت و عملكرد هماهنگى برخوردار بوده٫ مىبود و اين نيز سبب آن شد كه پس از سركوب شورشها از اقتدار ايل كاسته شود. "اسماعيل خان صولت الدوله" به تهران تبعيد و دولت شروع به خلع سلاح نيروهاى قشقايى نمود. با شروع خلع سلاح تركان جنوب دوباره در ميان ايلات ناآراميها آغاز شده و متعاقبا دولت بخاطر ممانعت از هدايت حركت از سوى صولت الدوله وى را بازداشت نمود. على رغم اين تدبير پس از بازداشت شدن صولت الدوله همسر بيباك وى بانوى قهرمان "خديجه بيبى" عملا يكى از بزرگترين شورشها و طغيانهاى تركان ايران بر عليه رژيم پهلوى و استعمار انگليس را آغاز و رهبرى نموده است. نيروهاى مسلح ترك تحت رهبرى خديجه بيبى شهر شيراز را محاصره نموده٫ و راه آباده-اصفهان را به كنترل خود در آورده اند. با گسترش قيام و تسليم و خلع سلاح شدن يك به يك واحدهاى ژاندارمرى جنوب٫ دهها هزار تن از نيروهاى مسلح قشقايى به نيروهاى ارتش در پلخون هجوم برده و راه شيراز-آباده را نيز به كنترل خود در آورده اند. و پس از آن شهرهاى شيراز٫ لار٫ نيريز٫ فسا و غيره پى در پى سقوط نموده است. در اين عصيان علاوه بر تعداد زيادى خودروى نظامى٫ مهمات و اسناد نظامى كه به تصرف قشقايىها در آمده بود چند فروند هواپيماى متعلق به دولت مركزى نيز به آتش كشانيده شده است.

از نكات قابل توجه اينكه در اين خيزش نيز مانند شورشهاى پيشين همه ايلات ترك جنوب ايران و از جمله طوائف ترك "بهارلو"٫ "اينانلو" و "نفر" (از اتحاديه طوائف خمسه) در صف واحدى همراه با اتحاديه طوائف تركى قشقايى حركت نموده اند. در طول جنگ نه تنها طوائف خمسه عليه قشقاييها اقدامى نكرده اند (در راس ايلات خمسه وابسته انگليس قوام قرار داشت) بلكه ايلات ترك "بهارلو"٫ "نفر" و "اينانلو" به حمايت از تركان قشقايى در ناحيه شرقى فارس به شورش برخاسته و با قواى انگليس به نبرد برخاسته اند. (در راس ايل تركى بهارلو رهبر شجاع "عبدالحسين خان"٫ جنگجوى رشيد "كاظم خان" و ريش سفيد ايل "اميرآقاخان" كه هر يك در كوره مبارزه با انگليس آبديده شده بودند قرار داشتند).

در نهايت قيام با اعلام عفو عمومى از سوى دولت و آزاد ساختن "صولت الدوله" بپايان رسيده است. پس از چندى "صولت الدوله" و فرزندش "ناصرخان" به عنوان وكالت مجلس به نيرنگ به تهران فراخوانده شدند. در شهريور 1311 مجلس شوراى ملى لايحه سلب مصونيت اسماعيل خان صولت الدوله و ناصرخان را به تصويب مجلس رسانيد و هر دو بازداشت شدند. "صولت الدوله" در مرداد 1312 در زندان رضاخان به قتل رسيد. ديگر رهبران بيباك نهضت نيز يك به يك در تصفيه حساب رضاخانى در زندانها و يا ميدانهاى اعدام سر به نيست شدند. "عبدالحسين خان بهارلو" رهبر سياستمدار و كاردان ايل تركان آذرى بهارلو در زندان در گذشت. "حسين خان دره شورى" در سال 1312 اعدام شد. (وى در گفگتگو با برخى از اعضاى خانواده "صولت الدوله" به قصد فتح تهران از سوى تركان جنوب ايران اشاره داشته است كه "عنقريب سعدآباد را سر طويله اسبهاى خود خواهيم ساخت"). "عبدالقدير آزاد" كه در حدود پانزده سال از عمر خود را در زندانهاى رضاشاه گذرانيد از روحيه بسيار قوى و محكم "صولت الدوله" ياد مىكند. "پيشه ورى" نيز كه از 1309 تا آخر حكومت رضاخان را در زندان گذراند و زندان و اعدام دستگير شدگان 1316 را شاهد بود از جسارت و تهور و سرسختى سران زندانى ايلهاى جنوب ياد كرده است.

از ديگر سران شورش تركان جنوب ايران كه حتى اساميشان تابلويى تمام عيار از زبان و فرهنگ و تاريخ تركى-آذربايجانى است٫ زنده يادان: "حيدرخان جعفر بيگلو"٫ "كاكاجان بيگ چگينى"٫ "قره گوركانى"٫ "قارامان خان موصوللو"٫ "مسيح خان ايغدير"٫ "قارا محمد دمير چماقلو"٫ "صفدر بيگ قوجا بيگلو"٫ "آيازخان"٫ "نصيرخان سارويى"٫ "رحيم خان بللو"٫ "چاپان دده كهه اى"٫ "حاجيخان درمه لو"٫ "اسدخان يالاما"٫ "كوهزاد بيگ آصانلو"٫ "بابا بيگ قرخلو"٫ "حاجى خان قره يارلو"٫ "مشهدى داوود دوقزلو" ....

گئرچه يه هو!!!