İLXAN
<$Friday, April 11, 2003div>

سؤزوموز


ستاره درخشان آسمان ادب تركى: شاعر مردمى٫ ميرزا مأذون قشقايى


" قايى" ٫ كه گمان مىرود " طائفه قشقايى" نيز بدان منسوب باشد٫ نام يكى از طوائف 24 گانه " تركهاى اوغوز" است. بنا بر روايات تاريخى تركى٫ قايىها مانند بياتها از فرزندان " گون خان" مىباشند. " قاى" ويا " قايى" در زبان تركى به معنى سخت٫ نيرومند٫ محكم و سالم است. اين كلمه امروز هم در زبان تركى آذرى٫ هر دو لهجه آذربايجانى (" قييم" ) و خراسانى (" قيوم" ) وجود دارد. (مثلا در تركى آذربايجانى در تركيب " قالين قييم" به معنى ضخيم و محكم). اين كلمه از طريق لهجه خراسانى تركى آذرى و به شكل " قيوم" وارد لهجه خراسانى زبان فارسى نيز شده است. قايىها از آن طوائف ترك اوغوز مىباشند كه موفق به تاسيس دولت خود شده اند. حكومت محلى " جاندار اوغوللارى" (" قيزيل احمدلولار " ويا " اسفندياريه" ) در سواحل جنوبى درياى سياه به سالهاى 1291-1461 و به عقيده بسيارى از محققين٫ امپراتورى سه قاره اى " عثمانى" هر دو دولتهاى تشكيل شده از سوى طائفه قايى تركهاى اوغوز مىباشند.


طائفه قشقائى تركهاى آذرى كه امروز در جنوب ايران تا سواحل خليج فارس ساكن اند٫ اصلا از طوائف تركى " قزلباش" (غلات شيعه ترك=علوى) تركيه مركزى و نواحى شمال شرقى اين كشور در جنوب درياى سياه مىباشند و از اين رو لهجه شان عموما بيش از ديگر لهجه هاى تركى آذربايجانى به لهجه هاى آناتولى شرقى زبان تركى آذرى قرابت نشان مىدهد. نوشته اى كه در زير تقديم مىشود٫ از تركىشناس ايرانى دكتر حسين محمدزاده در باره يكى از بزرگترين سيماهاى زبان و ادبيات تركى آذرى٫ ميرزا مأذون قشقايى است كه در كنگره بزرگداشت اين شاعر مردمى در شهرستان بروجن ايراد شده است.
-----------------------------------------------------
دكتر حسين محمدزاده


ايل سرافراز "قشقايى" بازمانده تيره اى از عشيره نام آور "قايى" (Qayi) يكى از عشاير 24 گانه تركان ايرانى معروف به تركان "اوغوز" (Oghuz) است. در منابع اسلامى به اشارات فراوانى در باب اين عشيره بر مىخوريم. محمود كاشغرى در "ديوان الغات ترك" و خواجه رشيدالدين فضل الله همدانى در "جامعه التواريخ" از عشيره قايى در كنار 23 عشيره ديگر اوغوزان ياد مىكنند و اين عشيره را صاحب تمغا و خط و كتابت مىشمارند. پروفسور دورفر٫ ديرين شناس آلمانى كه پژوهشهايى در منابع مكتوب تركى باستان دارد٫ "سنگ نبشته هاى 23 گانه دشت اورخون" (Orkhoon) را نيز متعلق به عشيره قايى مىداند كه نقر و حك آنها در سده ششم و هفتم ميلادى به فرجام رسيده است.


كلمه قشقايى از دو جزء "قاش" و "قايى" تشكيل يافته است. جزء نخست در معناى ناحيه و پيشانى و طليعه و پيشقراول و قلاوز و ابرو٫ پيشرو و پيشتاز و جز آن آمده است. اين تيره سلحشور عشيره قايى روزگارانى دراز در آذربايجان و سويهاى آن اسكان داشتند و در اواخر عهد صفويان به كوهپايه ها و ييلاقات كهكيلويه و بوير احمد٫ اصفهان٫ شيراز٫ فارس و خوزستان كوچانده شدند.


زبان امروزين قشقايى٫ در واقع ادامه گويشى آهنگين از زبان توانمند و فراگير "تركى آذرى ايرانى" به حساب مىآيد كه در مناطق مركزى و جنوب غربى ايران با گويشهاى بازمانده از تركى سومر (Sumer) در هم آميخته و به شيوه اى بديع و خوش آهنگ تبديل شده است. سابقه تركى سومرى در بين النهرين و جنوب غربى سرزمين ما ايران٫ به هفت هزار سال پيش مىرسد كه تاثير عميق و نهادين در شكل پذيرى آوايى و مورفولوژيك تركى قپچاقى و قشقايى داشته است. نخستين متن مكتوب بازمانده به زبان قشقايى ظاهرا كتيبه گرانسنگ "تان يوقوق" (Tanyugug) است كه سه متر و هفتاد و پنج سانتى متر طول دارد و در دوره بلاش اشكانى پديد آمده است. اين كتيبه در سال 1889 از سوى رادلف (Radloff) آلمانى كشف و قرائت شد. كتاب "قوتادغو بيليگ" را بايد نخستين متن مكتوب دوره اسلامى قشقايى به حساب آورد كه در سده چهارم هجرى از سوى "يوسف خاص حاجب" در 6652 بيت و به بحر متقارب به نظم در آمده است. ديگر مىتوان كتاب "عتبه الحقايق"٫ "ديوان حكمت" و "كتاب دده قورقود" و آثارى نظير "قيرخ حديث"٫ "نهج الفراديس" و "وسيله النجات" را بر شمرد كه همه پيش از سده هفتم هجرى تاليف و يا تصنيف شده اند.


سلحشوران فرهيخته و فرهنگينه مردان {و فرهنگينه زنان. مهران بهارى} سرافراز قشقايى٫ پس از كوچ و مهاجرت به مناطق مركزى و جنوب غربى ايران٫ اين آثار را همپاى منابع مكتوب ادبيات قشقايى نظير "ديوان قاضى برهان الدين"٫ "ديوان نسيمى"٫ "ديوان ختايى"٫ "ديوان فضولى" و دهها نظائر آن و فولكلور غنى و سرشار آذرى-قشقايى و منظومه هايى چون حماسه هاى "كوراوغلو"٫ "اصلى و كرم" و غيره را زنده نگاه داشتند و دريايى از متون و مواد ادبيات شفاهى نظير "قوشما"٫ "باياتى"٫ "ساياچى سؤزلرى"٫ "دوزگى"٫ "گرايلى"٫ و ادبيات منظوم عاشيق ها با جويباران زلال فولكلور بومى سرزمين هاى نويافته در آميختند و آسونگه ها و اوسانه ها خلق كردند:


بو يول گئدير تبريزه ٫
قناتى ريزه ريزه.
آلله بيزه بير يول وئر
بيز واراق اؤلكه ميزه.


از ميان قشقائيان پس از اسكان و جولان در شيراز و سويهاى آن نيز٫ سرايندگان نام آورى نظير "ميرزا محمد نثار"٫ "قول اروچ"٫ "ميرزا مأذون"٫ "خسرو بيگ"٫ "مسيح خان"٫ "بيات اوغلو"٫ "همراه" و ديگران ظهور كردند كه در ميان آنان "ميرزا محمد ابراهيم" فرزند سيد عليرضا معروف به "ميرزا مأذون قشقايى" از همه نامبردارتر است كه در سال 1246 ه در ميان ايل چشم به جهان گشوده و در سال 1313 ه.ق. در شيراز وفات كرده است. مزارش در بقعه شاهزاده منصور واقع است كه در دوره ستمشاهى تخريب گرديده است.


‏‎" ميرزا مأذون" به سه زبان عالم اسلامى تركى و فارسى و عربى شعر سروده است و ديوان قابل توجهى دارد كه نخسه خطى آن در سال 1301 استنساخ شده و اكنون در دست است. بهره اى از اين ديوان را مرحوم شهبازى در سال 1367 (حدود 200 صفحه) در مجموعه "قشقايى شعرى" گنجانده است. ميرزا مأذون هم در انواع و اوزان شعر كلاسيك تركى طبع آزمايى كرده و قصايد و غزليات و ترجيعات و رباعيات لطيفى سروده است و هم در انواع شعر عاشيقى٫ تركتازىها كرده است. در هر دو گونه شعر ميرزا مأذون٫ منبع اصلى اخذ قوت و الهام وى قرآن كريم و احاديث نبوى است و تسلط استادانه و ماهرانه وى به سرچشمه هاى عرفان اسلامى سبب شده است كه در اين اشعار تلميحات بسيار زيبا و استادانه اى به كار گيرد كه بويژه در تحميديه ها و نعتها و مناقب سروده هايش فراوان به چشم مىخورد:


يا على! ياعلى! شاه-ى لو كشف!
موبارك تاجينا تبارك الله.
وصى-يى موصطفا٫ سيرر-ى من عرف
حققه عين اليقين٫ كوفره ايشتيباه.


لامكان مولكونده گنج-ى عيززتن٫
كورسويه لاييقن٫ عرشه زينتن٫
قلمه قوووتن٫ لؤوحه سرخطن٫
جبرائيل اوستادى٫ مورشيدن بالله.


سهمين لرزه سالدى عرش-ى كئيوانا
ذوالفقارين رؤونق وئردى ايمانا
ياندى آتشكده٫ سيندى بوتخانا
ملك تحسين ائتدى٫ حق احسن الله


اشعار حماسى ميرزا مأذون٫ پرشور و حال و آثار تغزلى و غنائى وى غرق در ليريسم جاندار و زنده حالى است كه براى بحث پيرامون بدايع آنها مجال وسيعى بايسته است.